پنجره هانابودشدند
خانه هاسردوغم آلود
باغچه هاخشک وتشنه
درختان شهربی روح شدند
گل های عشق همه پژمرده ودلمرده
درنهایت شب وبیداری نابودشدند
بازمی آیم به سویت باترانه
برایت می سرایم ازشعرهای عاشقانه
می سرایم تا بدانی کیستم
گرنباشی بی توهیچ ونیستم
برایت مینویسم ازلحطه های دربه در
ازغروبی که باآفتاب من شده همسفر
باتومیگویم ازعشق های عرفانه
ازنگاههای زیرکانه و حرف های شاعرانه
باتومی گویم ازقطره های بهاری
ازاشکهاودردهای تنهایی
درجنگل آرزوهایم می آیدآهنگ هم صدایی
می آیدبه گوشم نجوای فردتنهایی
دربادمی پیچدفریادجدایی
جدایی ازجدایی ها،این بودفریادتنهایی
بازکه امشب زوزه گرگان آمد
درگذرمانشانی ازعشق وتمنا آمد
درشب غمگین وصال بودیم
آوازدشت خموش وپنهان دارآمد
این گذرازرهگذران خاموش است
درسپیده دم ناله مرغان آمد
بگذروبگذار،بگذریم ازاین تنهایی
شایدکه روزی صدای پای یارآمد
بازبی خبران باخبرترازخسته دلانند
تاکی به تمنای دلی راه گشایند
تاریکی شب وماه پریشانند
حسرت آزادی درچشمان توبیتابند
مردی ازآرزوهای دوردست وگمشده
شهردرنقش رخت ویران است
ثانیه هاولحظه هادرسکوت می گذرند
درچهره شب لبخندی ازمحبت توکمیابند
انگاراینجا همه باهم پرازنفرت وفریبند
آسمان شب غم آلودوغریب است
· همه تقدیم به توبادواژه های گنگ شقایق
· همه تقدیم به توبادهمه واژه های خسته
· همه ز،یادهای بسته حقایق
· همه ناله های شکسته غم
· همه زخم های سربسته ماتم
· همه امیدهای دربسته
· تقدیم به توبادهمه لحظه های تلخم
· همه لحظه هایی که ازدست دادم